آیا معلمی شغل خوبی است ؟
مشاغل سخت زیادی در جهان وجود دارد ، اما برخی از حرفه ها نیز به اشتباه درک می شوند، که فقط دشواری را تشدید می کند. معلمی قطعاً شغلی سخت و اشتباه است.
شاید به این دلیل است که همه ما به مدرسه میرفتیم یا شاید به نحوه آموزش در فیلمها مربوط باشد، اما به دلایلی بسیاری از مردم دشواری معلم بودن را دست کم میگیرند. واقعیت این است که آموزش بسیار سختتر از آن چیزی است که اکثر مردم میفهمند – و نه به دلایلی که ممکن است ابتدا به ذهنشان خطور کند. در اینجا فقط چند روش وجود دارد که کار تدریس می تواند سخت باشد و یکی از آنها مربوط به دانش آموزان نیست.
ما باید به تغییر چیزها ادامه دهیم، خواه این باعث بهبود کیفیت آموزش شود یا خیر.
چیزی که در مورد معلمان افسانه نیست این است که آنها عمل واقعی تدریس را دوست دارند. با این حال، گاهی اوقات معلمان میتوانند احساس کنند که بالهایشان با دستورالعملها و استانداردهای در حال تغییر قطع میشود که از آنها میخواهد دوباره کار کنند، بازنویسی کنند، و برنامههای درسی و طرحهای درسی را مجدداً برای تأیید ارائه کنند، در حالی که مواد و ایدههایی که قبلاً توسعه دادهاند بودند. خوب کار میکنه. همچنین، انتظارات توسعه حرفه ای (تعیین هدف، الزامات گواهینامه، روزهای آموزشی، و غیره) زمان و انرژی زیادی را می گیرد که گاهی اوقات معلمان ترجیح می دهند مستقیماً به دانش آموزان و کلاس های درس اختصاص دهند. اگر به معلمان آزادی بیشتری داده می شد تا انتخاب کنند و چگونه تلاش خود را به سمت بهبود تدریس خود هدایت کنند، ممکن بود آنقدر سخت به نظر نرسد. اما، بوروکراسیمی تواند کمی زیاد باشد، و می تواند احساس کند که زمان زیادی تلف شده است.
معلمان خوب کار را آسان می کنند، بنابراین مردم تصور می کنند که اینطور است.
حرفه ای ها در بسیاری از صنایع روشی برای انجام وظایف خود به قدری خوب دارند که «آن را آسان می کنند». در کودکی، ما این توهم را حتی بیشتر از بزرگسالان میکشیم. همه ما در کلاسهای درس بودهایم، و با نگاه کردن به آن تجربیات، به نظر میرسد که معلمان عمدتاً آرام بودند، به نظر میرسید که یک فعالیت به راحتی به فعالیت بعدی تبدیل میشود، و غیره. به سختی می بافید تا محیطی مساعد برای یادگیری ایجاد کنید. معلمان خوب ممکن است کار را آسان کنند، اما اصلاً اینطور نیست، و این واقعیت که بسیاری از مردم چنین فرض میکنند میتواند ناامیدکننده و ناامیدکننده باشد.
دستمزد پایین.
دستمزد معلمان زیاد نیست، به خصوص زمانی که حقوق با مشاغل دیگری مقایسه می شود که به میزان تحصیل و آموزش مشابهی نیاز دارند. به علاوه، به دلیل محدودیت های بودجه، بسیاری از معلمان پول خود را برای لوازم کلاس خرج می کنند. برای مثال، ، معلمان آمریکا هر یک به طور متوسط 513 دلار از جیب خود برای خرید لوازم مدرسه هزینه کردند.
ساعت های طولانی
برخلاف آنچه بسیاری معتقدند، معلمان واقعاً تابستان را تعطیل نمی کنند . آنها آن زمان را صرف کار توسعه حرفه ای و آماده شدن برای سال بعد می کنند. آنها همچنین “زود بیرون نمی آیند” (معلمان در واقع به طور متوسط 53 ساعت در هفته کار می کنند) – آنها فقط روز را زودتر از بسیاری از افراد شروع می کنند. همچنین مهم است که بدانیم برنامه های معلمان بسیار انعطاف ناپذیر است. زندگی شخصی آنها معمولاً زمانی بهترین عملکرد را دارد که در تعطیلات مدرسه برنامه ریزی شده باشند.
حجم کار عملاً بی پایان است و روزهای مدرسه فراتر از شلوغی است.
دشوار است بدانید که یک درس واقعاً، واقعاً برای شروع آماده است. در واقع، حقیقت این است که شما همیشه میتوانید کمی بیشتر روی آن کار کنید. اما، با انباشته شدن تکالیف درجهبندی، ایمیلها و توسعه حرفهای، باید راهی برای جابهجایی انبوه کارهای تقریباً بیپایان در نقطهای پیدا کنید.
علاوه بر این، برخی از افراد می توانند در طول روز کاری خود استراحت کنند. آنها ممکن است چند دقیقه با همکاران خود به معاشرت بپردازند، شاید ایمیل شخصیشان را چک کنند، و غیره. برخی از افراد حتی زمانی که سر کار هستند خرید آنلاین میکنند، یا چند دقیقه وقت میگذارند تا بیرون بروند و در اطراف بلوک قدم بزنند. در آموزش، هیچ یک از اینها حتی از راه دور امکان پذیر نیست. درعوض، معلمان به طرز باورنکردنی مشغول هستند و اغلب سعی میکنند بیش از آنچه که انسان ممکن است در روز بفشارند. آنها معمولاً سعی می کنند سه یا چهار کار مختلف را همزمان انجام دهند. معلمان حتی برای یافتن زمانی برای استفاده از حمام در طول روز با مشکل مواجه می شوند – آنقدر شلوغ است. به اندازه کافی گفت.
مردم تصور می کنند که شبیه فیلم ها است و این ناامید کننده است.
فیلمهای معلم بسیار سرگرمکننده هستند، اما تصویر دقیقی از معلم بودن ارائه نمیدهند و این میتواند ناامیدکننده باشد. معلمان اغلب از این فیلمها نیز لذت میبرند، ، توهمات «مدارس شکست خورده با کفپوشهای چوبی سخت و کلاسهای کمتر از 15 بچه» پس از اندکی از بین میرود. کمی از زمان صرف شده در کار واقعیت این است که آموزش بسیار سخت تر از آن چیزی است که این فیلم ها به نظر می رسند.
این معلم ناشناس در پایان مقاله خود نوشت: “وقتی آنها فیلمی درباره زندگی و حرفه معلمی من می سازند، من و ریس ویترسپون قرار است قبل از شروع فیلمبرداری بنشینیم و صحبت کنیم . ” “ببین، ریس،” من می گویم. شما باید مقداری از آن سایه چشم را از دست بدهید. با این حال بهتر است آن را یک یا دو اینچ پایین بیاورید و زیر چشم خود کمی حلقه های تیره ایجاد کنید. همچنین، از این لعنتی پرشور بودن دست بردارید.
او برای یک دقیقه توهین شده به نظر می رسد، اما من توضیح می دهم، “شما بیشتر شب بیدار بوده اید و برنامه های درسی خود را دوباره انجام می دهید، زیرا آنها دوباره قالب را تغییر داده اند، و اکنون آنها به معنای واقعی کلمه هفته ای 20 صفحه برنامه درسی می خواهند. همچنین، شما قرار است برای یک سفر علمی برنامه ریزی کنید، اما پولی وجود ندارد، بنابراین باید برای آن کمک هزینه بنویسید و همچنین از مادرتان بخواهید که نیمی از آن را بپردازد. و اتفاقاً نصف شب از یکی از شاگردانت تماس گرفتی. او خوب است: او فقط یک سوال در مورد تکالیفش داشت. ساعت یک بامداد.»
گاهی اوقات، مردم با شما طوری رفتار می کنند که انگار دشمن هستید، و این به شما و توانایی شما در انجام کارتان آسیب می زند.
معلمان برای دانشآموزان خود به عقب خم میشوند، خوابشان را از دست میدهند و واقعاً طوری از آنها مراقبت میکنند که انگار خودشان هستند. بنابراین، احساس بسیار وحشتناکی است که با شما به گونه ای رفتار شود که گویی دشمن شما توسط یکی از اعضای خانواده دانش آموزی که به سختی برای کمک به شما تلاش می کنید. همه در این سناریوها اهداف یکسانی دارند – بهترین چیز برای دانش آموز – و مایلند تقریباً هر کاری برای کمک به آنها انجام دهند. با این حال، اغلب با معلمان به جای اینکه مانند شریکی که امیدوارند باشند، به گونه ای رفتار می شود که گویی دشمن هستند. تعهد و تخصص آنها به راحتی نادیده گرفته می شود. این می تواند دلسرد کننده باشد و قطعاً ناعادلانه است. همچنین به نفع دانش آموز نیست.
“رابطه مثبت والدین و معلم به فرزند شما کمک می کند تا احساس خوبی نسبت به مدرسه داشته باشد و در مدرسه موفق باشد.” این به فرزند شما نشان می دهد که می تواند به معلمش اعتماد کند، زیرا شما به آن اعتماد دارید. این رابطه مثبت باعث می شود کودک احساس کند که افراد مهم زندگی او با هم کار می کنند.
ما از صحبت در مورد مشکلات خود تردید داریم.
به عنوان معلم، ما اغلب از صحبت کردن در مورد اینکه واقعا چقدر سخت است صحبت می کنیم، به خصوص با افرادی که تازه وارد این کار شده اند یا قصد دارند وارد این رشته شوند. زیرا، هر چقدر هم که کار دشوار باشد، گاهی اوقات به طرز غیرقابل تصوری پاداش می دهد و روزهای خوب می توانند تقریباً جادویی به نظر برسند. به علاوه، جهان به معلمان خوب بیشتری نیاز دارد و ما نمی خواهیم مردم را از چنین هدفی دور کنیم. با این حال، اگر میخواهیم برای رسیدگی به آنها تلاش کنیم، باید در مورد چالشهایی که معلمان با آن روبرو هستند صادق باشیم. و معلمان نیز مستحق درک عمومی هستند.
به نظر شما معلمی کار سختی است؟ ما می خواهیم از شما بشنویم! نظر بدهید و به بحث بپیوندید .
پاسخی بگذارید